tag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post5762682162384118359..comments2022-10-24T01:11:11.026-07:00Comments on پارادوکس: اسلامگرایی اسب تروای سرمایهداری؟paradoxhttp://www.blogger.com/profile/12656565826495808994noreply@blogger.comBlogger6125tag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-33798975269759996992015-10-31T13:06:51.847-07:002015-10-31T13:06:51.847-07:00یک جمله حذف شده بود در ابتدای کامنت: مفهوم بورژواز...یک جمله حذف شده بود در ابتدای کامنت: مفهوم بورژوازی اسلامی یک ایده انتزاعی نیست که بشود با معیارهای فرمال منطقی آنرا بررسید. paradoxhttps://www.blogger.com/profile/12656565826495808994noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-87591949204694375252015-10-31T13:04:52.032-07:002015-10-31T13:04:52.032-07:00نکته اصلی همین است: مفهوم «بورژوازی اسلامی» یک اید...نکته اصلی همین است: مفهوم «بورژوازی اسلامی» یک ایده انتزاعی نیست. یک واقعیت بیرونی است. نظریه نیست. چپ اسلامی نظریه است یا ادعا دارد که هست. بورژوازی اسلامی یک طبقه است که به منابع سرمایه وصل است و از نظر ایدئولوژیک اسلامی است. من اینجا سعی کردم سیر تکوین این طبقه جدید را به اختصار شرح دهم. در مورد اسلامگرایی و دولت: خوب معلوم است، نقد من به اسلامی شدن دولت است. باز تاکید میکنم تو دولت را خیلی کلی و انتزاعی در نظر میگیری. اینطوری یا باید از دولت همیشه دفاع کنیم یا باید همیشه ازش متنفر باشیم. دولت اسلامی نوع خاصی از دولت است که با آن مخالفم. از این به هیچ عنوان در نمیآید که من با دولت به طور کلی مخالفم. در مورد سرمایهداری هم همیینطور. نوع خاصی از سرمایهداری در ایران هست که باید آن را شناخت و به نوع غربیاش تقلیلاش نداد. من این تقلیلگرایی را هم در راست میبینم و هم در چپ. بله بعضی از چپها به سرمایهداری جمهوری اسلامی موجود در ایران حمله میکنند اما مشکلشان بیشتر سرمایهداری است نه ترکیبش با ایدئولوژی اسلامی. مسئله من برعکس است: من میخواهم نتایج ترکیب اسلامگرایی را با سرمایهداری تحلیل کنم. در واقع سوال من این است: یک اسلامگرایی مسلح به سرمایهداری چه گونه چیزی است؟ در اینجا نقد به من سرمایهداری اگرچه وجود دارد اما مسئله ثانویه است. درست به همین دلیل است که یک صورتبندی آلترناتیو از سرمایهداری در ایران را را ممکن میبینیم: به گونهای که بورژوازی ملی و لیبرال رهبری آن را به دست بگیرد. چیزی که سی سال است نه جپها میفهمند نه راستها ائتلاف بر سر این پروژه است. مثلا نماینده بورژوازی ملی در مقطع انقلاب ۵۷ بخیتار بود. چپ و راست باید بر سر دولت بخیتار ائتلاف میکردند. خوب، نکردند. هر دو رفتند زیر عبای خمینی، بختبار را زدند، بعد با هم گلاویز شدند، بعد دولت اسلامی هر دوتایشان را پرت کرد بیرون. باید از تکرار این تجربه به شکلی دیگر پرهیز کرد. خلاصه اینطوری. مخلصیم. paradoxhttps://www.blogger.com/profile/12656565826495808994noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-63717679491723256742015-10-31T12:41:26.727-07:002015-10-31T12:41:26.727-07:00بحث در سطح معنایی و منطقی ست. سرمایهداری اسلامی، ...بحث در سطح معنایی و منطقی ست. سرمایهداری اسلامی، سرمایهداری کلیسایی، سرمایهداری آمریکایی و ... مفاهیمی دقیق نیستند. همانطور که چپ اسلامی یا لیبرالیسم اسلامی دقیق نیستند. در واقع ما با دو مفهوم متصل بهم مواجهیم که برای سهولت استفاده می شوند. مثلا ما وقتی میگوییم یک ایده ای به نام چپ اسلامی وجود دارد، منظورمان این است که ایده ای هست که دو ایده متفاوت را جمع کرده است اما آن دو ایده ذاتی یکدیگر نیستند، یعنی در خود آن ایده هم یکی مستلزم و مقتضی دیگری نیست... اگر ما منتقد « سرمایهداری اسلامی » هستیم باید مشخص کنیم کجا به اسلامگرایی نقد داریم کجا به سرمایهداری. همانطور که وقتی میگوییم دولت تمامیتخواه باید مشخص کنیم با دولت مشکل داریم یا توتالیستاریسم. درباره دولت متوجه شدم که نقدت به توتالیستاریسم است اما در نوشته اصلی ات به دولتی شدن ایدئولوژی اسلامی اشاره کردی. آنجا مشخص نیست که اسلامگرایی در دولتی شدن محل نقد است یا اسلامگرایی به قول فرانسویها comme tel یا بقول معروف per se. در ضمن چپها همه فکر نمیکنند که اسلامگرایی ضدسرمایهداری ست. نقد بسیاری از چپها نقد به همین بورژوازی شکل گرفته در ساختار اسلامگراست مشابه تزی که خودت ارائه کردی. عبارت « تشیع صفوی » در آثار شریعتی، که آشکارا از تحلیلهای ضدسرمایهدارانه استفاده میکرد، نمونه چنین نقدی به دینسالاری سرمایهدارانه و امپریالیستی بود.<br /><br />Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/12957933251605575503noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-53472108809193572142015-10-31T11:52:52.198-07:002015-10-31T11:52:52.198-07:00محمد اول اینکه این تحلیل مارکسی - وبری است. از مار...محمد اول اینکه این تحلیل مارکسی - وبری است. از مارکسیسم کلاسیک بسیار فاصله دارد. عناصر فرهنگی و ایدئولوژیک را بسیار جدی میگیرد. دوم اینکه : من کجا گفتم سرمایهداری شر است؟ میدانم که چپهای ایرانی بر مبنای این گزاره فکر و عمل میکنند. من به شدت با این گزاره مخالفم چون اتفاقا «مارکسی» نیست. انتزاعی و غیرتاریخی است. اما همانقدر که «سرمایهداری شر است» انتزاعی و غیر تاریخی ست «سرمایهداری خیر است» هم انتزاعی و غیرتاریخی ست. مسئله از این قرار است: وطیفه محقق جاجمنت اخلاقی درباره سرمایهداری نیست. سرمایهداری یک سیستم پیچیده است که امکانات بینظیری برای بشر به وجود آورده و همان حال مشکلاتی جدیدی برای او درست کرده. بنابراین به هیچ وجه به این گزاره کلی بیمعنا «سرمایهداری شر است» باور ندارم. سوم اینکه سرمایهداری نداریم و سرمایهداریها داریم. این اشتباه راست سکولار ایرانی است که تفاوت انواع سرمیاهداری را نمیبییند و فکر میکنند روحانی و قوچانی قرینه بورژوازی اروپایی است. بوروژوازی اسلامی وجود خاص و تاریخی خاص در منطقه ما دارد که باید تحلیل شود. قابل تقلیل به نسخه اروپاییاش نیست. در مورد دولت هم همینطور. دولت به طور کلی نداریم. دولت استالینی داریم، دولت فاشیستی داریم، دولت اسلامگرا داریم، دولت لیبرال داریم و غیره. من به هیچ وجه باور ندارم دولت به طور کلی شر است از هیچ جای این مقاله هم چنین چیزی استنباط نمیشود. بحث من در اینجا نقد دولت تمامیتخواه اسلامی است که از نظر من بله شر است. هدف من در این یادداشت این بود که در برابر چپهایی که فکر میکنند اسلامگرایی ضدسرمایهداری است بگویم که چنین چیزی نیست بلکه نوعی سرمایهداری غیرلیبرال غیرغربی در اینجا حاکم شده است. نهایتا پروژه من کمک به بورژوازی ملی و لیبرال است برای اینکه خودش را در برابر بورژوازی اسلامی دوباره تعریف کند. فعلا در چهارچوب ایران من با سرمایهداری به طور کلی مخالف نیستم و این موضوع را کاملا ابلهانه میدانم. اختلاف نظر من با چپها در همین جا ست. قرار است به طور مرتب برای بی بی سی بنویسم. در یادداشتهای بعدی این نکات را بیشتر باز میکنم. paradoxhttps://www.blogger.com/profile/12656565826495808994noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-50643823059842051652015-10-31T11:33:42.384-07:002015-10-31T11:33:42.384-07:00این تحلیل کماکان مارکسیستی-مارکسی ست بابک. اگر بور...این تحلیل کماکان مارکسیستی-مارکسی ست بابک. اگر بورژوازی یا سرمایهداری را به معنای مارکسی در نظر گرفته ای هنوز اساس مفهومی تحلیلت بر پایه این مفهوم استوار است. ترکیب « بورژوازی اسلامی » ترکیب ناسازی ست چرا که دومی عارض بر اولی است در حالیکه نقد به این مفهوم در نوشته ات هم نقد به بورژوازی ست هم اضافه اسلامی. عنوان مقاله ات و آنالوژی که برقرار کرده ای ثابت میکند که تحلیلت بر پایه « سرمایهداری شر » است. داستان اسب تروا را اگر در نظر بگیریم یکسو سرمایهداری ست و یک سو فضای مطلوبی که اسلامگرایی به شکل گفتمان ضدسرمایهداری وارد آن شد و بعد به تخریب فضای مطلوب ضربه زد.<br /><br />درباره دولت هم همینطور است. دولت فینفسه شر نیست. دولت میتواند در خدمت روحانیتسالاری یا هر ایدئولوژی دینی باشد میتواند هم در خدمت دولت سکولار ملی باشد. اما دولتیشدنِ اسلامگرایی در نوشته ات آن نقطهای است که میخواهی به کل مفهوم دولت نقد وارد کنی.<br /><br />خلاصه اینکه اسلامگرایی به خودی خود به عنوان یک ایدئولوژی ضد ارزشهای سکولار نامطلوب است، چه در بطن یک جنبش انقلابی دمیده شود چه خصلتی سرمایهدارانه و دولتی داشته باشد.Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/12957933251605575503noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5414826886013139368.post-43693485340539803042015-10-31T11:30:08.279-07:002015-10-31T11:30:08.279-07:00این نظر توسط نویسنده حذف شده است.Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/12957933251605575503noreply@blogger.com