یکی از مشکلات که حوزه مطالعاتی که به «مطالعات فرهنگی» مشهور شده است به بار
میآورد رواج دادن این فکر غلط است که هر نوع افتداری ظالمانه و مشکوک است. این
دیدگاه در جامعهای که همواره همزمان دولتشیفته و دولتهراس بوده است، به کودکصفتی
دامن میزند. از علائم بلوغ سیاسی یکی این است که بپذیریم آزادی در چهارچوب قانون
و نهاد معنا دارد و بیرون از آن بیمعنا است. مطالعات فرهنگی و بخش بزرگی از
آنچه چپ خوانده میشود در ایران به نوعی بیمسولیتی فکری میدان داد و روشنفکران
جوانی تولید کرد که در تحلیل نهایی هیچانگار و کلبیمسلک هستند. یکی بزرگترین
مشکلات ما رابطه نابالغ با دولت است، مردم از طرفی از دولت – مهم نیست چه
دولتی - میهراسند و طرفی دیگر مسحور آن هستند. رابطه بالغ و خردمندانه با دولت
اساس دموکراسی است. مطالعات فرهنگی و چپ از این نظر نقش مضری دارند. نقد قدرت در
هر سطحی البته لازم است، اما اگر با جستجو برای یافتن شکل مشروع قدرت همواره
نباشد در بهترین حالت بیفایده و بدترین حالت به آنارشی و خشونت دامن میزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر