برای فهم انقلاب این تابلو کافی ست به یاد
آوریم همه آن «مریم باکره با کودک»های سنت نقاشی را از قرون وسطا و رنسانس تا
بعد. همه آن چهرههای اهورایی لبریز از عطوفت مادرانه را که عاشقانه غرق توجه به
کودک (عیسی) است. اینجا اما مادر- بورژوا به جایی خارج از تابلو نگاه میکند، خالی
و بیاعتنا. چهرهاش عاری از هر الوهیتی است. کودک از پشت میلهها به آنسوتر، به
بخارافشانی قطار نگاه میکند. «هیچکس با هیچکس سخن نمیگوید که خاموشی به هزار
زبان در سخن است !» مثل بقیه شاهکارهای مانه تکاندهنده، سرد و گستاخ.
برای تحلیلی جامعهشناختی از آثار مانه به کتاب «مانه، انقلابی نمادین» از پیر بوردیو مراجعه کنید.
برای تحلیلی جامعهشناختی از آثار مانه به کتاب «مانه، انقلابی نمادین» از پیر بوردیو مراجعه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر