بهار سال 1380 بود که
سر درس مبانی جامعهشناسی سوالی از یوسف اباذری پرسیدم که پاسخاش شد کل درس آن
روز. درباره انشتقاق صحبت کرد و اینکه چگونه عقلانیت مدرن به سه حوزه معرفت، اخلاق
و زیباییشناسی تقسیم شد و این انشقاق و قائق آمدن بر آن مساله محوری ایدهآلیسم آلمانی
شد و اینکه پس از آنها چگونه جامعهشناسی مساله انشقاق را بررسید و اینکه چگونه
پستمدرنها به انشقاقی افراطی باور دارند و اینکه چگونه هابرماس میخواهد مجددا
این حوزههای تکهپاره را در برنامهای فلسفی - جامعهشناختی متحد کند. کلاس که
تمام شد من در آسمانها بودم. تمام دغدغه و سوالهایم را یافته بودم. نزدیک بیست
سال گذشته است و من درست در همان مسیری حرکت میکنم که اباذری نشانام داد. اینکه
بعدا مسیر فکری و سیاسی استاد چه شد بحثی دیگر است. ولی آن روزها و دِین بزرگی که
به او دارم یادم نمیرود. روزهای طلایی دانشکده علوم اجتماعی بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر