۱۳۹۸ مرداد ۱, سه‌شنبه

آغاز


بهار سال 1380 بود که سر درس مبانی جامعه‌شناسی سوالی از یوسف اباذری پرسیدم که پاسخ‌اش شد کل درس آن روز. درباره انشتقاق صحبت کرد و اینکه چگونه عقلانیت مدرن به سه حوزه معرفت، اخلاق و زیبایی‌شناسی تقسیم شد و این انشقاق و قائق آمدن بر آن مساله محوری ایده‌آلیسم آلمانی شد و اینکه پس از آنها چگونه جامعه‌شناسی مساله انشقاق را بررسید و اینکه چگونه پست‌مدرن‌ها به انشقاقی افراطی باور دارند و اینکه چگونه هابرماس می‌خواهد مجددا این حوزه‌های تکه‌پاره را در برنامه‌ای فلسفی - جامعه‌شناختی متحد کند. کلاس که تمام شد من در آسمان‌ها بودم. تمام دغدغه و سوال‌هایم را یافته بودم. نزدیک بیست سال گذشته است و من درست در همان مسیری حرکت می‌کنم که اباذری نشان‌ام داد. اینکه بعدا مسیر فکری و سیاسی استاد چه شد بحثی دیگر است. ولی آن روزها و دِین بزرگی که به او دارم یادم نمی‌رود. روزهای طلایی دانشکده علوم اجتماعی بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر